گریه بی صدا
همه مرا با خنده های بلند میشناسند ....بیچاره بالشم با گریه بی صدا
همه مرا با خنده های بلند میشناسند ....بیچاره بالشم با گریه بی صدا
رفتی ....به سلامت ....
من خدا نیستم بگویم صد بار اگر توبه شکستی با زآی
دنیای عجیبی شده است . . .
برای دروغ هایمان ،
خدا را قسم میخوریم ،
و به حرف راست که میرسیم ؛
می شود جان ِ تــو
همه یهویی ها خوبن :
یهویی
بغل کردن
یهویی
بوسیدن
یهویی
دیدن
یهویی
سورپرایز کردن
یهویی
بیرون رفتن
یهویی
دوست داشتن
یهویی
عاشق شدن
اما
امان از یهویی رفتن !
دردو دل که میکنی ضعف هایت ،دردهایت ،کمبودهایت رادر سینی میگذاری وبه دیگران تعارف میکنی
که بردارند تیزکنند، تیغ کنند، بزنند به روحت
دلم التماست میکنم ...ارام باش
ببین او بدون تو ارام است
امروز مراسم تشیع احساسم است
تو هم دعوتی
خودت به زمین کوبیدی ولهش کردی
خودت هم دفنش کن
من دیگر طاقت ندارم
خدایا کسی را که قسمت ما نیست سرراهمان قرار نده
که شبها بیقراریش برای ما باشد و
روزهای خوشش با دیگری
بامن چه کردی؟
که تو را فقط در حد یک اشتباه میشناسم
راه که میروم مدام پشت سرم را نگاه میکنم
دیوانه نیستم
از پشت خنجر خورده ام
دیگر نه به روزهای که بودی می اندیشم
نه به فرداهایی که شاید بیایی
میخواهم امروز را زندگی کنم
خواستی باش
نخواستی...بدرک
کنار اشیانه تو اشیانه میکنم
فضای اشیانه را پر از ترانه میکنم
کسی سوال میکند به خاطر چه زنده ای؟
و من برای زندگی تو را بهانه میکنم
سرفه هایم از قلیان نیست ...
خاطرات توست که در قلبم خاک می خورد.
هر کجا میبینم خواستن توانستن است اتش میگیرم
یعنی تو نخواستی که نشد...
باز ماه رمضان امد واین سوال در ذهنم تداعی شد...
خدایا...
فرو دادن این همه بغض روزه را باطل نمی کند...
افسوس
در زندگیم به هیچ کس خیانت نکردم ، جز خودم
پابندی به تو خیانت به خودم بود لعنتی . . . !