بی تفاوت
خاطرمان باشد شاید سالها بعد در گذر جاده ها
بی تفاوت
از کنار هم بگذریم و بگوییم ان غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود...
خاطرمان باشد شاید سالها بعد در گذر جاده ها
بی تفاوت
از کنار هم بگذریم و بگوییم ان غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود...
وقتی تمام راه را آمدم...
وقتی که تا تو هیچ نمانده
بود
چقدر دیر یادش آمد "
خدا" !!!
که قسمت هم نبودیم .
تمـــام
غصــه هــایــی را کـــه بــرایـــت خـــوردم
چقدردلم هوایت رامی کند ...
حالا که دیگرهوایم را نداری...
گاهی فقط دلت می خواهد
زانو هایت را تنگ در اغوش بگیری
گوشه ترین گوشه ای که می شناسی بنشینی..
و فقط نگاه کنی......
چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ میشود...!!
خَستِـﮧ شُدم
بَس کِـﮧ
دِلَم رَنجید و خَندیدَم...
دورا دور عاشقت شدم
دورا دور نگرانت بودم
دورا دور عشق ورزیدم
و حال
عاشق شدن و عشق ورزیدنت به دیگری را
دورا دور می بینم
و از همین دورا دور می میرم !
بـی تـابــم .....
دلـم تــاب
میخــواهد و یــک هــل مـــحکم ...
کـه دلـــم
هُــری بریــزد پایــین ..
هر چه را که در
خودش تلمبار کرده...
باورم شد
که تو خسته تر از آن بودی که بفهمی دوست داشتنم را…
از من گذشت…
اما…
هرجا هستی
“خسته نباشی...
من را ببین ...!همچنان ایستاده اَم
آن کسی که فکـر می کـنی،
می شکند بی تو؛
می شکند امثال " تو"را
خرابمــ...
بــہ
انــכازهــ همــآטּ قاضے
ڪہ
متهمــ اعــבامے اش رفــیــقــش بوב :