درد

ﺩَﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪ،

ﺩﺭ ﻟﺒﺎﺱ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻧﻤﻲ ﮔُﻨﺠﺪ ...

ﻓﻘﻂ ﺑﺎﻳﺪ " ﺳﮑﻮﺕ "ﮐﺮﺩ ...

ﺑُﻐﺾ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪ،ﻧﻤﻴﺸﮑﻨﺪ ...

ﻓﻘﻂ "ﻧﻔﺴﺖ " ﺭﺍ ﻣﻴﺒُﺮﺩ ...

ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﺯﻳﺎﺩ ﺷﺪ،

ﺩﻟﺖ ﺩﻳﮕﺮ "ﺗَﻨﮓ " ﻧﻤﻴﺸﻮﺩ ...

ﻓﻘﻂ ﻣﻴﺸﮑﻨﺪ ...

ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﺖ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﻭﺝ ﻣﻴﮕﻴﺮﺩ،

ﮐﺴﻲ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﻴﮑﻨﺪ ...

ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩﻡ "ﺟﺎﻟﺐ " ﺳﺖ ...

ﺑﻌﻀﻲ ﻫﺎ ﻣﻴﺨﻨﺪﻧﺪ ﻭ ﻣﻴﮕﺬﺭﻧﺪ ...

ﺑﻌﻀﻲ ﻫﺎ ﺳﺎﺩﮔﻴﺖ ﺭﺍ ﭘَﺴﻨﺪ ﻣﻴﮑﻨﻨﺪ ...

ﭼﻪ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﻴﺰ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﺩَﺭﺩ...

حرف دل...

حرفهای دلم را هرگز کسی نفهمید...
فقط روزی مورچه ها خواهند فهمید...
روزی که گلویم را در زیر خاک به تاراج ببرند...

لعنت

 لعنت به تمام کساني که تو نيستند ؛


ولي عطر تو را ميزنند.....

خدایا


خدایا...


در انجماد نگاه های سرد این مردم دلم برای جهنمت تنگ شده.

لکه دروغ

شیشه نازک احساس مرا دست نزن

چندشم میشود از لکه انگشت دروغ

انکه میگفت که احساس مرا میفهمد

کو کجا رفت؟که احساس مرا خوب فروخت

ادمها


کوچه ها را بلد شدم

رنگهای چراغ راهنما

جدول ضرب

در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم

اما گاهی میان آدمها گم میشوم

آدمها را بلد نیستم!!!

من میسوزم

سرخ میشوی وقتی میشنوی دوستت دارم ...زرد میشوم وقتی میشنوم دوستش داری...

چهارشنبه سوری راه انداخته ایم

سرخی تو از من...زردی من از تو...

همیشه من میسوزم ...

همیشه تو میپری...

خودکشی


گاهی ادم به جایی میرسد که دست به
خودکشی   میزند

نه اینکه یک تیغ بردارد و رگش را بزند،نه؛

قید احساسش را میزند

شیطان

دوباره سیب بچین حوا

...

بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند

 

روزگاریست که شیطان هم فریاد میزند: سجده خواهم کرد

؛

اگر ادم دیدم

حال من امروز اینگونه است...دقیقا همین


چند وقتی است هر چه می گردم

هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم

نگاهم اما....

گاهی حرف میزند.....

گاهی فریاد میکشد.....

گاهی هق هق .....

ومن همیشه به دنبال کسی میگردم

که بفهمد...

یک نگاه خسته چه دارد

برای گفتن!!!!

 

 

حال من امروز اینگونه است...دقیقا همین...

رویاها

به راحتي مي‌شود به رؤياها فكر كرد،

ولي به سختي مي‌شود رؤيايي را بدست آورد.♥

فقط نگاهم کرد

نگاهم کرد و پنداشتم دوستم دارد. نگاهم کرد، در نگاهش هزاران شوق

عشق را خواندم. نگاهم کرد، دل به او بستم. نگاهم کرد، اما بعد ها

فهمیدم که فقط نگاهم می کرد!

نمیدانم

 

اگر خداوند
یک روز آرزوی انسان را برآورده می کرد
من بی گمان
دوباره دیدن تو را آرزو می کردم و تو نیز
هرگز ندیدن مرا
آن گاه نمی دانم
به راستی خداوند کدام یک را می پذیرفت؟؟!!

 

خدایی که

 

می سپارمت به خدا

خدایی که هیچوقت نخواست تو را به من بسپارد . . .

جلو نیا

 

جلوتر نیا!

خاکستر می شوی.

اینجا دلی را سوزانده اند...

 

قم حا

 

نــــوشـــــتم " قـــــم حــــا "
همـــــه بــــهـــم خنــــدیـدنـــد!!
گــــریــســـــتم
گفـــــتم بـــــه "غــــم هــــا " یــــم نخنــــدیـــد ،
کــــه هـــــــر جــــــــور بنــــويسم
درد دارد!!!
ازآخـــــــر بـــــه اول بخـــــوان تــــــا

مــــــــنِ ايـــــن روزهـــــــــا را بشنــــــــاســــــی

نگاهم کافیست

یـــکی از همیـــــــن روزهــــــــــا

بایـــد خدا را صدا بــــــــــزنم

یک میــــــــز دو نفــــــــره

دو صنـــــــــدلــی

یــــــــکی مـــــــن

یـــــــــکی خــــــدا

حــــــرف نمـــــــیزنم

نـــــــگاهم کافیــــــست

میـــــــــدانم

برایـــــــــم اشــــــــک می ریــــــــزد!!

درد دارد


درد دارد

سرت به سنگی بخورد ،

که روزی به سینه ات میزدی ….!

داد نمیزند

آدمی که میخواهد برود ،

میرود ...

داد نمیزند که من دارم میروم ...

آدمی که رفتنش را داد میزند ؛

نمیخواهد برود ...

داد میزند که نگذارند برود ...

سر خاک من


من میدونم سر خاک من ...اونی که بیشتر اذیتم کرده بیشتر گریه میکنه.اونی که منو

نخواست بلاخره میاد دیدن جسدم .اونی که حتی نیومد تولدم زیر تابوتم رو میگیره

اونی که سلام هم نکرد میاد برای خدا حافظی ....عجب روزیه اون روز